کد مطلب:29077 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:86

اگر از غُلُو نمی هراسیدم...












3583. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - به علی علیه السلام -:سوگند به آن كه جانم در دست اوست، اگر بیم آن نبود كه گروهی از امّت من درباره تو همان چیزی را كه ترسایان درباره عیسی بن مریم علیهما السلام گفتند، بگویند، امروز درباره تو سخنی می گفتم كه بر هیچ مسلمانی نمی گذشتی، جز آن كه خاك زیرپایت را به عنوان تبرّك بر می گرفت.[1].

3584. پیامبر خداصلی الله علیه وآله - به علی علیه السلام -:اگر ترسِ آن نبود كه غلو كنندگان امّت من درباره تو آنچه را كه ترسایان درباره عیسی بن مریم علیهما السلام گفتند، بگویند، درباره تو سخنی می گفتم كه بین جماعت مردم نمی رفتی، جز آن كه خاك زیر پایت را بر می گرفتند و از آن شفا می جستند.[2].

3585. الأمالی - به نقل از جابر بن عبد اللَّه انصاری -:وقتی كه در پی فتح خیبر، علی علیه السلام نزد پیامبر خدا آمد، پیامبر خدا به او فرمود:«اگر نبود كه [ بیم دارم ]گروهی از امّت من درباره تو چیزی را بگویند كه ترسایان درباره مسیح عیسی بن مریم علیهما السلام گفتند، امروز، سخنی درباره تو می گفتم كه بر جمعی نگذری، جز آن كه خاك زیر پایت را و باقی مانده آب وضویت را برگیرند و بدان شفا جویند؛ ولی همین تو را بس كه تو از منی و من از توام. از من ارث می بری و من از تو ارث می برم، و تو نسبت به من، چون هارون نسبت به موسی علیه السلام هستی، جز آن كه پیامبری پس از من نیست.

تو ذمّه (عهده) مرا آزاد می كنی و برای سنّت من مبارزه می كنی، و تو فردا در كنار حوض، جانشین منی، و تو اوّلین كسی هستی كه در حوض بر من وارد می شود. تو اوّلین كسی هستی كه همراه من پوشانده می شود. تو اوّلین درآینده به بهشت از بین امّتی و پیروان تو بر منبرهایی از نور با چهره هایی نورانی پیرامون من اند و آنان را شفاعت می كنم. آنان، فردا در بهشت، همسایگان من اند.

جنگ تو جنگِ من، و صلحِ تو صلحِ من است. نهان تو نهانِ من، و آشكار تو آشكارِ من است، و راز دل تو راز من است. فرزندان تو فرزندانِ من اند. تو پردازنده تعهّدات منی. حق با توست و حق بر زبان و دل و بین دیدگان توست. ایمان با گوشت و خون تو درهم آمیخته، چنان كه با گوشت و خون من عجین گشته است. دشمن تو هرگز در حوض [ كوثر] بر من وارد نخواهد شد و دوستدار تو از آن جا غایب نمی شود تا همراه تو به حوض [ كوثر] درآید».

[ جابر گفت:] علی علیه السلام به سجده افتاد و آن گاه گفت:سپاسْ خدایی را كه به اسلام، بر من منّت نهاد و قرآن را یادم داد و از روی احسان و فضل بر من، پیش بهترین مردم، خاتم پیامبران و سرور فرستادگان، محبوبم ساخت.

پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود:«اگر تو نبودی، پس از من، مؤمنان، شناخته نمی شدند».[3].









    1. المعجم الكبیر:951/320/1، المناقب:310/311.
    2. الخصال:1/575. نیز، ر. ك:31/557.
    3. الأمالی، صدوق:150/156، بشارة المصطفی:155، المسترشد:298/633.